شهر و ناحیه درگز از دوران پیش از اسلام تاکنون داراگرد ، نسیایا ، آپاوارتاکن ، باورد ، ابیورد ، اتک ،نسایا ، نسا ، درون ، خاوران و دریجز نامیده میشدهاست .
ناحیه درگز در گذشته یکی از نقاط مهم باستانی پارت و خراسان بود که به موجب قرارداد ننگین آخال ۱۲۶۱ هـ . ش / ۱۸۸۲ م ، کنارة آباد و تاریخی آن ، از تجن تا نزدیکی عشق آباد ، از ایران جدا شده و جزء ترکمنستان گردید .
درباره نامگذاری این شهرستان ، تا کنون داوریهای گوناگونی داده شدهاست . شماری گفتهاند چون در این ناحیه بیشه و درخت گز زیادی وجود داشته ، به « دره گز » سرشناس شدهاست ، که این نامگذاری درست نیست .
داوری درست تر ، از سده ۳ پ . م ، یعنی زمان اشکانیان است . پس از آن که اشکانیان علیه سلوکیان برخاستند ، اشک اول ( ارشاک ) در ضمن نبرد کشته شد ، ولی برادرش تیرداد به پیروزی رسید و شهری به نام داراگرد ، در پارتیای اصلی بنیاد گذارد . آپاوارتاکن ، که بعضی آن را پارتیای اصلی و شماری پارتیای ویژه نوشتهاند، به ناحیه شمال پارت گفته میشود.
پیرنیا بر پایه نوشتههای تاریخ و جغرافی نگاران پیشین ، پارت اصلی را کوهستان و دشت کردان در خراسان و اتک و به بیان دیگر بین بیابان مشهد و کویر خوارزم دانستهاست .
بنابراین نواحی درگز ، بجنورد ، اسفراین ، قوچان ، شیروان و کلات در قلمرو پارت اصلی قرار داشتهاست . ایزیدورخاراکسی که در سده ۳ پ . م میزیست ، محل شهر دارا را در شمال پارت تعیین کرده و به آن « آپاوارتانن » گفتهاند . ژوستن ( سده ۲ پ . م ) محل این شهر را در دامنه کوه زاپاتنن و پلین ، دانشمند رومی ( سده ۱ پ . م ) در دامنه کوه آپاوارتن دانستهاند . ژوستن ،آپاروارتن ، کوه ابیورد که در گذشته باورت / بااورت و سپس باورد میگفتند ، دانستهاست .
دایرة المعارف اسلامی ، ابیورد را سرزمین نیاکان اشکانی و محل شهر دارا را در آن جا تعیین کردهاست . بنابراین بایستی شهر « دارا » در دامنه کوههای درگز قرار داشته باشد .
از آن جا که به گفته پلوتارک و تائیدهارولد لمب ، نویسنده کتاب قدم به قدم با اسکندر ، دارا ، آخرین پادشاه هخامنشی در این ناحیه کشته شدهاست ، اشکانیان نام پایتخت نخستین خود را « داراگرد » نهادهاند . « گرد » در روزگار کهن ، به معنای شهر بوده ، واژگان سیاوش گرد ، پیروزگرد ، بروگرد ( بروجرد ) ، بیژن گرد ، خسروگرد و… بیانگر نام سازنده و شهر است و داراگرد یعنی شهر دارا نیز روی همین معنا پدید آمدهاست .
در روزگار ساسانیان تغییرات زیادی در حد و حدود شهرهای این منطقه صورت میگیرد و ابیورد که شامل منطقه وسیعی بوده و تا دامنه کوههای درگز گسترده بودهاست ، مرکزیت پیدا میکند .
حاکم ابیورد را « بهمنه » مینامیدند که به صلح تسلیم مسلمانان شد . پس از تسلط اعراب این سرزمین یکی از پایگاههای مهم مسلمانان قرار گرفت .
بعضی از محققان این چنین اظهار نظر کردهاند که در قلعه داراگرد که در زمان ساسانیان مرکز روحانیون زرتشتی و دارای ضرابخانه بودهاست ، در اواخر قرن اول هجری قمری سکه ضرب شدهاست .
حدود منطقه ابیورد در این زمان از سرخس تا نسا گسترده بودهاست . این سرزمین که در انتهای دشت قراقوم بر سر راه قبایل مختلف مهاجم دشتهای داخلی آسیا در ابتدای اولین خطه جلگههای حاصلخیز خراسان قرار گرفته است ، بنابر موقعیت طبیعی و نظامی از دیر باز محل کشمکشها و زد و خوردهای اقوام مختلف بودهاست .
با سقوط سامانیان دفاع ولایات شمالی ایران در برابر حملات چادر نشینها به سستی گرائید و هجوم صحرا نشینان آسیای مرکزی به خراسان فزونی گرفت . به روزگار سلطان محمود غزنوی ترکمانان ( غزان ) به منطقه نسا و ابیورد و درگز هجوم آوردند و در این شهرها سکنی گزیدند و ترکی شدن این نواحی آغاز گردید .
محققان محلی دوران سلجوقیان و اوایل خوارزمشاهیان را دوره شکوفایی خاوران ( ابیورد را از قرن ۴ به بعد خاوران میگفتند ) نامیدهاند ، شیخ محمد شهرستانی ، انوری ابیوردی ، اسعد مهنه یی و … از این سرزمین برخاستند .
به همت اینان خاوران یکی از مراکز علمی شد .
به روزگار چنگیز ، پسرش « تولی » ابیورد را تصرف کرد و به نهب و تاراج اهالی پرداخت و آن شهر زیبا را که در آن عالمی از عمارات موج میزد با خاک یکسان نمود و اکثر مردم را از دم تیغ گذراند .
البته ابیورد در نهضتهای شیعه که در اواخر دوران بنی امیه در سراسر خراسان صورت گرفته بود سهمی بزرگ داشتهاست و نیز در قیامهای علیه حکام عباسی در قرن سوم هجری شرکت جستند .
در زمان خلافت هارون ۱۸۵ ق . شخصی به نام ابوالخسیب بر ضد عباسیان و عامل آنان در خراسان قیام کرد و بر ابیورد تسلط پیدا کرد .
این شهر با این همه عظمت و بزرگی پس از هجوم مغولان و بعد از او تیمور ورونق خود را از دست داد و از اواخر قرن هشتم که شهرها و آبادیهای این منطقه مورد تجاوز و اشغال ازبکان قرار گرفت دوران قدرت آن شروع گردید .
در اوایل عصر افشاری ساختن مسجد بزرگی در مولود آباد ( زادگاه نادر ) و برخی ساختمانها در شهر نشانی از گسترش و رونق درگز میباشد ، ولی ویرانیهایی که ناشی از تهاجمات اقوام همسایه بود ، همراه با عدم توجه حکومت مرکزی وخصوصاً جدایی قسمت آباد و تاریخی آن ( با ۹ هزار خانوار جمعیت و ۲۴ شهرک و روستا ) که نام ابیورد را نیز با خود دارد ، توانائیهای این شهر را به فراموشی سپرد . اکنون اندک آثار به جا مانده در شهر درگز مربوط به حاشیه باز یکی از دامنه کوههای هزار مسجد ( درگز فعلی ) میباشد . در حالیکه آثار تاریخی بی نظیری از دورهاشکانیان و دوران اسلامی در آن سوی مرزها قرارگرفتهاست .
********به وبلاگ من خوش آمدید*********
خدایا مرا ببخش / مرا فهمی ده تا فرامین وحکمت هایت را درک کنم/ و مرا فرصتی دیگر برای بهتر بودن ده تا دستهاو زبان تو شوم .
آمین یا رب العالمین